به گزارش ریلنیوز به نقل از جامجم، ۸۴ سال قبل در چنین روزی، پل وِرِسک افتتاح شد.همان پل راهآهنی که از دل کوهها میگذرد.همان پلی که یکی از زیباییهای تاریخ ایران است اما واقعیت این است کمتر کسی به آن توجه میکند و آدمهای زیادی هستند که در دلشان هوس سفر است و هزینههای زیادی میکنند و میروند و گوشه و کنار دنیا و جاذبههای گردشگری آنها را میبینند اما تا حالا حتی یکبار هم سوار قطار نشدهاند و از روی پل ورسک عبور نکردهاند تا به شمال بروند یا از شمال به جنوب.گردشگری قطار مثل خیلی از جاذبههای گردشگری در کشور ما مورد غفلت قرار گرفته.اما امروز به بهانه ۸۴ سالگی پل ورسک که اتفاقا چند سال قبل ثبت ملی هم شده به شما یادآوری میکنیم که برای یکبار هم شده با قطار از روی این پل عبور کنید.برای صحبت درباره پل ورسک، چند نفری را فهرست کردم و در میان آنها به خسرو معصومی رسیدم.کارگردانی که در چند فیلمش قطار و ایستگاههای قطار دیده میشود و سریال بچههای بهشت را با موضوع کودکانی ساخت که پدرشان در راهآهن کار میکردند و خانهشان در حوالی خط راهآهن بود.معصومی متولد و بزرگ شده بهشهر است.شهری که به گفته این کارگردان یکی از قدیمیترین و زیباترین شهرهای ایران است که باز هم مورد غفلت قرار گرفته.
راهآهن و قطار در برخی از آثار شما حضوری پررنگ دارند، دلیل این علاقه چیست؟
وقتی بچه بودم، آمریکاییها در تپههای صفیآباد یک پایگاه داشتند که با قطار غذا و دیگر مایحتاجشان را به آنجا میبردند، درست مثل فیلمهای وسترن. این حمل و نقل و فضای آن پایگاه را خیلی دوست داشتم و این علاقه، بعدها که فیلمساز شدم در آثارم جای خود را باز کرد.سریال بچههای بهشت را در منطقه پل سفید ساختم، راهآهن و ایستگاهش با مردم این منطقه عجین است.قصه سریال در زمان شاه اتفاق میافتاد.پل ورسک اما در نزدیکی روستایی به همین نام است که الان تبدیل به بخش شده است.به نظرم یکی از زیباترین ایستگاههای قطار ایران هم در همین منطقه ورسک قرار دارد.از اولین فیلمهایی که از پل ورسک به عنوان لوکیشن استفاده کرد، فیلم پل ساخته آقای پرویزی بود.زنده یاد امیر قویدل هم بخشهایی از فیلم ترن را در این منطقه مقابل دوربین برد.آنطور که میگویند،رضا خان زمان افتتاح پل ورسک مهندس آلمانی، سازنده پل ورسک و خانوادهاش را به زیر پل میبرد و دستور میدهد قطار از روی پل عبور کند که اگر پل خراب شد، مهندس و خانوادهاش اولین قربانیان باشند ! میگویند همین مهندس وقتی پل ورسک هفتاد و پنج ساله میشود به ایران میآید و پیش مسؤولان راهآهن میرود و میگوید من تعهد ۷۵ ساله برای این پل داده بودم امروز این تعهد به پایان میرسد و قرارداد ما به پایان رسید.متفقین به پل ورسک لقب پل پیروزی هم داده بودند.انگلیسیها خیلی تلاش کرده بودند که راهآهن را از جنوب به شمال ایران بکشند اما رضا خان موافقت نکرد و راهآهن ایران از شمال به سمت جنوب کشیده شد.
بهجز پل ورسک، پلهای زیبای دیگری هم در مسیر خط راهآهن شمال به جنوب وجود دارد؟
بله ! سه پل طلا نرسیده به ورسک است.از طریق جاده که به سمت تهران بیایید از گدوک سه پل طلا دیده میشود.قطار در این منطقه دور کوه میچرخد و به مسیرش ادامه میدهد و از پایین که به کوه و قطار نگاه میکنی ، سه خط قطار میبینی که بسیار زیباست و پلهای بسیار مهمی برای عبور قطار است. طراح همه این پلها آلمانیها بودند که در راهآهن سازی واقعا مهندس و مبتکر بودند راهآهن و ایستگاههایش میتواند یکی از جاذبههای گردشگری ایران باشد که انگار زیاد به آنها توجه نمیشود.
به نظرم کشور ما جاذبههای گردشگری زیادی دارد که هیچکس به آنها توجه نمیکند.یکی از آنها همان پایگاه قدیمی آمریکاییها در صفی آباد بهشهر است که الان منطقه نظامی است.یک ساختمان قدیمی از زمان شاهصفی در این منطقه هست که بینظیر است.چون آمریکاییها ساکن این منطقه بودند، چند تا سالن سینما و زمین گلف و استخر و … دارد.شهری است که میتواند برای مردم خیلی دیدنی باشد.آمریکاییها زمان شاه از این پایگاه برای استراق سمع جماهیر شوروی استفاده میکردند.چند آنتن قوی به اندازه زمین فوتبال در این منطقه نصب کرده بودند که شبها آنها را با جرثقیل علم کرده و جاسوسی میکردند.
برای نسل ما و نسل شما ایستگاههای قطار و خط آهن نوستالژی است به نظرتان چه المانها و نشانههایی در آنها وجود داشت که ما دوستشان داشتیم؟
ایستگاههای قطار را در قدیم بیشتر آلمانیها طراحی کرده بودند.مثلا ایستگاهی که در گلوگاه ساخته شده بود آنقدر زیبا بود که انگار داشتی لوکیشن فیلم وسترن را تماشا میکرد.معماری بینظیری داشت، در و پنجرههای چوبی که نه باران روی آنها اثر داشت و نه گرما و آفتاب.نمیدانم چرا خراب کردند این ایستگاهها را.آن در و پنجرههای چوبی چه ایرادی داشت که خرابشان کردند و بهجایش در و پنجره آلومینیومی بیریخت گذاشتند. زیباترین ایستگاههای راهآهن در قائمشهر و بهشهر بود که همه خراب شد.یکی از زیباترین راهبندان ایران در روستای باغو بود.
اما آن اتاق بسیار زیبای سوزنبان را خراب کردند و به جایش کانکس گذاشتند! شکل بومی و بدوی ایستگاههای راهآهن یکی از مهمترین مکانهای گردشگری ایران بود بهخصوص در شمال کشور که همه را خراب کردند.در بهشهر، کارخانه چیتسازی ساخته بودند به نام چیت بهشهر. کارگران ترک زیادی در این کارخانه کار میکردند و برای اقامتشان، خانههایی ساخته بودند که معماری کمنظیری داشت.کارگرهایی از آذربایجان و حتی ترکیه برای کار به بهشهر میآمدند و در همان خانهها زندگی میکردند.فرهنگ قهوهخانه را همان ترکها به شمال آوردند و گرنه ما شمالیها که قهوهخانه نداشتیم. ترکها ساز آکاردئون را هم به بهشهر و قائمشهر آوردند. قهوهخانههای بهشهر و قائمشهر هنوز هم هستند اما در دیگر شهرهای مازندران قهوهخانه وجود ندارد.اما همه معماریها و فرهنگها از بین رفته است.ساختمان چیتسازی هم خراب شد که فقط باید افسوس خورد.خانه آقا رئیس را با خاک یکسان کردند، من در برخی از فیلمهایم از آنها استفاده کردهام که الان میبینم تعجب میکنم با چه فکری آن همه معماری زیبا با خاک یکسان شد.پل ورسک هم یکی از زیباییهای ایران است، بخشی از تمدن و تاریخ ایرانی که باید حفظ شود، اصلا مهم نیست به دستور چه کسی ساخته شده،اینها همه جزو فرهنگ و تمدن ایرانی است که باید حفظ شود همانگونه که مثلا سی و سه پل باید حفظ شود و مساجد و معماری زیبا و بینظیر اصفهان.اما راستش را بخواهید معماری مازندران و گیلان خراب شد و به جایش خانههایی ساخته شد که هیچ ارزش معماری ندارند.خانههایی بی اصالت که به مرور از بین میروند و در تاریخ باقی نمیمانند.