◄ اقبال به حملونقل ریلی، نیازمند انجام چه پروسهای است؟؟
حملونقل ریلی در کشورهای توسعهیافته با کمک جامعهشناسان و روانشناسان اجتماعی، مهندسان عمرانوشهرسازی و مسئولان حملونقلی کشور در جهت ایجاد همافزایی و جذب سفر با قطار، رونق زیادی پیدا کرده است. در آنجا گفتمانهای سیاستگذاری در توسعه زیرساختهای حملونقل، بر گرایشهای تفکر اقتصادی حاکم بر کشور موثر است؛ گفتمانهایی که تنها با توجه به نیاز مردم و اتکا به فرضیههای علمی کارشناسان حملونقلی ممکن شده است.
زهرا ایرانشاهی: شماری از کارشناسان و متخصصان حوزه حملونقل بر این باورند که توسعه صنعت ریلی، ارتقای رویکرد حملونقلی مردم را نیز به ارمغان میآورد. اما عدهای از جامعه شناسان حملونقل نیز نظری متفاوت دارند و معتقدند فرهنگسازی برای سفرهای درون و برونشهری در جهت استفاده بیشتر مردم از مترو و قطار بهجای خودروهای شخصی، در حیطه کاری جامعهشناسان است و این هدف، اساساً نیازمند فرهنگسازی است.
با احترام به هر دوی این طرز تلقیها، بد نیست که تجربه زیسته کشورهای توسعهیافتهتر در توسعه مسافرت با قطار و افزایش ضریب اشغال قطارهای مسافری را از نظر بگذرانیم. در کشورهایی نظیر فرانسه و انگلستان همزمان با توسعه خطوط و ناوگان ریلی در طول 50 سال گذشته، استفاده شهروندان از سیستم حملونقل ریلی نیز افزایش یافته است. در این کشورها کار جامعهشناسان و روانشناسان اجتماعی و متخصصان حملونقل همزمان با هم انجام شده است.
درواقع در این کشورها با کمک جامعهشناسان شهری، روانشناسان اجتماعی در حوزه شهری و با کمک جامعهشناسان حملونقل و روانشناسان اجتماعی در حوزه بینراهی، نقش سازندگی مهندسان عمران وشهرسازی و مسئولان حملونقلی در جهت ایجاد همافزایی و جذب سفر با قطار، حملونقل ریلی رونق زیادی پیدا کرده است. در آنجا گفتمانهای سیاستگذاری در توسعه زیرساختهای حملونقل، بر گرایشهای تفکر اقتصادی حاکم بر کشور موثر است؛ گفتمانهایی که تنها با توجه به نیاز مردم و اتکا به فرضیههای علمی کارشناسان حملونقلی ممکن شده است.
در کشور ما نیز برای تغییر شیوههای سفر که در بسیاری از موارد بهویژه درمورد مشکلات حملونقلی کلانشهرها به مرحله بحرانی رسیده است، به تغییر نگاه نیاز است. تغییر دیدگاهی که متعاقب آن، بودجههای عمرانی کشور صرف بهسازی حملونقل عمومی با تمرکز بر سیستم حملونقل ریلی شود؛ نه اینکه با تغییر دولتها، اخبار و آمار منفی درباره موارد اقتصادی آنها باشیم! شاهد مثال، آمار منفی اقتصادی دولت هشتم و نهم یا مجموعه شهرداری تهران در طول سالهای گذشته است. در خوشبینانهترین شرایط، عدم مدیریت صحیح و کارآمد و مکانسنجی اشتباه برای خرجکردن بودجه عمرانی کشور از دلایل عدم توجه به ضرورت گسترش شبکه ریلی میتواند باشد.
با این حساب، تجربه مراحلی شبیه به آنچه که در کشورهای پیشرفته اتفاق افتاده، گریزناپذیر است چراکه با توسعه خطوط ریلیِ سراسری (شهری و بینشهری) فضاهای عمومی نیز شکلی نظامیافته به خود میگیرند. در سایه این نظم که با بالا رفتن ضریب اشغال شبکه ریلیِ مسافری چه در بخش شهری و چه در بخش برونشهری ممکن شده است، به توسعه اقتصادی هم خواهیم رسید. چراکه توسعه خطوط ریلی به استفاده کمتر از منابع نفتی کشور کمک شایانی خواهد کرد و محیطزیست را هم از خطر نابودی به خاطر استفاده بیشازحد از خودروی شخصی نجات میدهد. ضمن اینکه با لحاظ کردن فاکتور سرعت و کیفیت ارائه خدمات، آرامش روانی شهروندان را نیز تضمین خواهد کرد.
در این زمینه آنچه به آن نیازمندیم، سردادن شعار درباره ضرورت توسعه خطوط ریلی به دلایل اقتصادی و زیستمحیطیای که بارها در مورد آنها صحبت کردیم، نیست؛ بلکه ما نیاز داریم که گفتمانهای حاکم بر سیاستگذاریهای کلان در کشور تغییر یابد و مسئولان متقاعد شوند که توسعه حملونقل ریلی به سود همگان خواهد بود. قطعاً دولتها برای رشد و توسعه یک صنعت نوپا یا عقب نگهداشته شده لازم است از منابع مالی خود نیز استفاده کنند و از نقطه نظرات بخش خصوصیِ فعال در حوزه حملونقل غافل نباشند.