به گزارش ریلنیوز به نقل از خبرگزاری فارس _ کتایون حمیدی: برای آنهایی که تجربه سفر با قطار را داشتهاند، لذت تماشای منظرههای اطراف از پنجره، گذشتن از دل کوهها و جنگلها، شنیدن صدای ریل در کوپههای ۴ و ۶ نفری، فراموشنشدنی است.
قطار با داشتن حداکثر ایمنی و آسایش توانسته خواسته بیشتر مسافران باشد از اینرو مردم ترجیح میدهند برای مسیرهای طولانی، لذت سفر با این وسیله ریلی را تجربه کنند.
وقتی از دوردست صدای قطار با سرعت، هوا را میشکافد تنها چیزی که نمیبینیم همان فرد داخل اولین واگن قطار است.
امروز مصادف با ۲۶ آذرماه که در تقویم به نام روز حمل و نقل نامگذاری شده است، سراغ کسانی می رویم که شناخته نمیشوند و کمتر دیده میشوند.
آنها برای موفقیت در کارشان باید از تمرکز، دقت، قدرت تصمیم گیری و سرعت بالایی برخوردار باشند تا مسافران با آسایش و امنیت به مقصد برسند.
خلبان قطار/مردانی که زود پیر میشوند
به آنها لکوموتیوران یا خلبان قطار میگویند، اما قهرمان گزارش ما، نامش را مرد ِ همیشه مسافر گذاشته است.
لکوموتیورانها بیشتر از سن واقعیاشان نشان میدهند و زودتر پیر میشوند، قلبشان همیشه تند میزند، همواره با طبیعت و فولاد در نبرد هستند؛ از تمرکز، دقت، قدرت تصمیم گیری و سرعت بالایی برخوردارند. ماموران فنی و آموزش دیدهای هستند که یکی از خطیرترین شغلهای جهان را بر عهده دارند.
با هماهنگی روابط عمومی راهآهن آذربایجانشرقی پای صحبتهای یک لکوموتیوران باسابقه مینشینیم تا از چند و چون این شغل جالب و حساس بیشتر بدانیم.
قرارمان ساعت ۱۵/۱۵ در روزهای واپسین فصل پاییز در راهآهن تبریز است؛ برای عبور از گیت باید بلیت تهیه شود ولی خود کاپتان به استقبالمان می آید و با هم به سمت قطار مسافربری حرکت میکنیم.
کاپیتان شهروز احمدزاده، متولد ۱۳۴۷ است. او اولین سوت قطاری را که سکانداریاش را بر عهده داشت، ۲۹ سال پیش به صدا در آورد. البته او در کنار لکوموتیورانی، ۱۴ سالی هم میشود که به عنوان مربی لکوموتیورانی فعالیت میکند.
جایگاه جلویی قطار که مختص لکوموتیورانان است را برای انجام مصاحبه انتخاب میکنیم؛ قطار قرار است تا ساعاتی دیگر حرکت کند از اینرو تیم فنی در حال کنترل قطار هستند و مدام بیسیم آقای احمدزاده به صدا در میآید.
تمرکز، دقت و سرعت چاشنی کار لکوموتیورانها
جایگاه لکومتیوران فضای بزرگی ندارد و در بالاترین ارتفاع سطح قطار قرار گرفته و به همه جا دید دارد. پشت لکوموتیورانان دو درب وجود دارد که با باز کردن آنها، صدای مهیبی از شدت باد و موتورها به گوش میرسد.
در حال نگاه به دور و اطراف قطار بودم که آقای احمدزاده میگوید: شاید کمتر توجه داشته باشید قطاری را که آسوده در آن نشستهاید و به سوی مقصد میروید، چه کسی و با چه ویژگیها و صلاحیتی میراند.
به او میگویم حرف شما را قبول دارم ولی چه چیزی باعث شد که شما سکاندار یک قطار به این بزرگی شوید؟ میگوید: من از خانواده راهآهنی هستم و پدرم بازنشسته نیروی انتظامی راهآهن است؛ تمام دوران کودکی من در اینجا گذشته است، حتی در پالایشگاه و چند اداره دیگر شرایط استخدام داشتم ولی ترجیح دادم خلبان قطار شوم.
آقای احمدزاده دو فرزند دارد. خودش که میگوید هیچکدامشان علاقهای به شغل پدر ندارند، چراکه سختی این کار را دیده و کمبودهای آن را از نزدیک حس کردهاند.
آقای لوکوموتیوران در طول هفته سرویس مسافربری زیادی دارد که بعد از هر سرویسی که معمولاً ۴۸ ساعت به طول میکشد فقط ۲۴ ساعت استراحت میکند.
سوت قطار با نام خدا
او به روزهای نخست کاریاش اشاره میکند و میگوید: اولین قطاری که جابجا کردم در مسیر اراک به قم بود، زیرا ۸ سال اول خدمتم را در اراک گذراندهام.
شغل ما به شکلی است که مثل خلبانی جذابیت خودش را دارد و موجب کنجکاوی برخی مردم و مخصوصا جوانان میشود. او این را میگوید و ادامه میدهد: افراد زیادی در مورد لکوموتیو از من سوال میکنند و دوست دارند تا به آنها کمک کنیم و من هم در حد توان همه آنها را راهنمایی میکنم ولی به هر حال شرایط استخدامی سخت شده است.
بیسیم باز به صدا در میآید و از آقای احمدزاده میخواهند تا برق را آزاد کند و او نیز چند کلید مقابلش را فشار میدهد.
عقربههای ساعت روی ۱۶ قرار دارد و هنوز سوالات زیادی بیپاسخ مانده است.
از او درباره طولانیترین مسیری که رفته، سوال میکنم که بدون مکث میگوید: مسیر تبریز به مشهد طولانیترین مسیری با مسافت ۱۷۰۰ کیلومتر است که به صورت رفت و برگشت رفتهام.
آقای احمدزاده در طول ۲۹ سال خدمت خود هیچ حادثهای در قطار را تجربه نکرده است و از جمله خاطرات تلخ او، روزی بود که خبر حادثه قطار تبریز به مشهد را شنیده است.
یادم هست اولین روزی که به عنوان لکوموتیوران در این جایگاه نشستم، فضای اینجا مرا تحت تاثیر قرار داد و مدام با خودم میگفتم که این قطار به این بزرگی چطور از ریل خارج نمیشود؛ حتی چند باری از گردنههای پر پیچ و خم رد می شدم، حس میکردم امکان ندارد تا قطار توانایی پیچیدن را داشته باشد، اینها حرفهای آقای احمدزاده است.
عبور از گردنههای پُر پیچ و خم
او میگوید: مسیر زنجان به تهران یک مسیر با سرعتی است که سرعت قطار به ۱۴۰کیلومتر بر ساعت هم میرسد و در محور مشهد نیز قطار با سرعت ۱۵۰ کیلومتر حرکت میکند.
صحبتهایش که به اینجا میرسد، بیسیم باز به صدا در میآید، کنترل قطار را مرحله به مرحله انجام میدهد.
این لوکوموتیوران باسابقه در هر سرویس ۶۰۰ نفر مسافر را جابجا میکند. او سوت قطارش را با نام خدا و توکل به او به صدا در میآورد و راهی مقصد میشود.
او قطار را به شهری در حال حرکت تشبیه میکند و میگوید: هر روز من مسافرانی از بین کودکان، جوانان، زنان و مردان و حتی عروس و داماد هم دارم.
خلبان قطار به ساعتش نگاه میکند؛ ۳۰ دقیقه به زمان حرکت قطار باقیمانده است.
از او میپرسم، آیا لکوموتیوران هم مانند خلبان کمک دارد؟ که در پاسخ میگوید: دو لکوموتیوران داخل کابین در طول مسیر همیشه بیدار هستند و لحظهای غافل نیستند ولی در کنار ما مهمانداران، رئیس قطار در حال خدمتاند و معمولا مسافران به لکومتیورانان دسترسی ندارند از اینرو همیشه از مهمانداران تشکر میکنند و هیچکسی ما را نمیشناسد.
وقتی حوصلهی مردم سر میرود
وقتی از آقای احمد زاده میپرسم چگونه مطلع میشوید قطار دیگری در مسیر حرکتتان وجود ندارد؟ میگوید: بگذارید یک موضوعی که در همه مسیرها با آن روبرو هستیم را بگویم، گاها از مرکز کنترل به ما دستور توقف در مسیر را میدهند تا قطار دیگری عبور کند ولی این باعث میشود تا مردم حوصلهشان سر برود و حتی بارها من در توقف نماز شنیدهام که گفتهاند، راننده قطار هم کارش را بلد نیست و مدام توقف میکند.
او اضافه میکند: حتی زمانی که برای نماز توقف میکنیم، باید طبق تنظیمات سکوی تعیین شده توقف کنیم و گاها مسجد در فاصلهی دورتری از قطار قرار میگیرد و در این مواقع نیز مسافران ناراحت شده و فکر میکنند برای راحتی خودمان در آنجا توقف کردیم و حتی در یک موردی یکی از مسافران در مسجد به راننده قطار که من بودم بدون اینکه متوجه شود، بد و بیراه گفت و حتی بعد اتمام نماز رو به من کرد و گفت که سریع باش، از این راننده بعید نیست که مسافر را جا بگذارد و برود و من هم با خنده گفتم که نگران نباش تا من سوار نشوم،حرکت نمیکند.
به گفته خودش، مسیرهای ریلی را عین کف دستش میشناسد و حتی چاله چولهها و شیبهای مسیر را هم میداند؛ حتی تاکید بر این دارد که فنون راهبری قطار بر اساس راهشناسی است.
او میگوید: نرمی حرکت قطار، آرامشی به مسافران میدهد که در سایر وسایل نقلیه زیاد احساس نمیشود به طوریکه ما مسافرانی داریم که تحت عمل جراحی سختی قرار گرفتهاند و اگر حرکت و توقف نرمی نباشد احتمال ایجاد شوک در آنها و یا سایر مسافران وجود دارد.
با خنده میگوید: لکوموتیورانها همیشه بین آهن آلات و سنگ بزرگی قرار دارند ولی با این حال همه آنها از لحاظ قلبی یک فرد نرمخو هستند.
آنگونه که این راننده قطار میگوید، لکوموتیورانان درجه هم دارند، به طوریکه فردی وارد این حرفه میشود ابتدا مراحلی کارورزی پایه ۳، پایه ۲، پایه ۱ و سپس لکومتیوران پایه ۳، لکومتیوران پایه ۲ و در نهایت لکوموتیوران پایه ۱ طی میکند و مربی و آموزگار نیز از بین لکومتیورانان پایه یک انتخاب میشود.
مسافران شاخص قطار
از جمله مسافرهای شاخص و معروف آقای احمدزاده، حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی، رئیس جمهور (در مسیر بستانآباد_ ارومیه) ، آقای باهنر، آقای آقایی، مدیر عامل راهآهن و چند نفر دیگر در طول ۲۹ سال خدمتاش است.
به عقیده آقای احمدزاده، سفر با قطار، ضریب ایمنی بیشتری دارد از اینرو به خانواده و اقوام خود توصیه میکند تا از این وسیله برای سفر استفاده کنند و البته در موارد خیلی زیادی خانواده آقای احمدزاده و همچنین پدر و مادرش مسافر او شدهاند.
ترمز خطر
از او در مورد دسته ترمز قرمز رنگ داخل کوپهها میپرسم که با خنده میگوید: آن ترمز خطر است که در شرایط بحرانی کشیده میشود و موارد زیادی بوده که مسافر بنابه دلایلی آن را کشیده است.
او ادامه میدهد: البته در برخی موارد نیز مسافر از روی ناآگاهی و ندانستن آن را میکشد ولی در اکثر مواقع، مسافران از روی استرس جا ماندن همراهانشان و یا موارد مشابه دست به این کار میزنند.
دیگر به لحظات حرکت قطار نزدیک میشویم و جواز آزمایش ترمز را به آقای احمدزاده تحویل میدهند. او آینههای بغل کنار قطار، چراغ انتهایی که دقیقا در آخرین واگن قطار قرار دارد را چک میکند و میگوید: این چراغها هر لحظه باید روشن باشد و ما هم لحظه به لحظه آن را چک میکنیم زیرا عدم روشنایی آن به منزله جدایی واگنهای انتهایی از لکوموتیو است.
به گفته او، تعداد کارکنان در یک قطار مسافربری ۲۰ نفر است که به صورت شبانهروزی خدمت میکنند.
این لکوموتیوران اضافه میکند: یخبندان، بارش برف از جمله مواردی است که احتمال دارد تا اجازه حرکت به قطار داده نشود زیرا هوا داخل موتور میرود و احتمال بروز مشکلاتی را دارد.
او ادامه میدهد: مسیر ریلی نیز همانند مسیر جادهای و هوایی دارای علائم حرکتی است که هر لحظه باید به آنها توجه کرد.
آقای احمدزاده وضعیت ریلی کشور را مناسب دانسته و میگوید: الحمدالله روز به روز در این زمینه پیشرفت داریم، شاید نواقصاتی باشد؛ حتی آقای مدیرعامل قول افزودن کابینها و سالنهای جدید را هم دادهاند.
مشکلات لکوموتیورانان
از او میخواهم تا مطالبات خود از مسوولان را بگوید: مشکل اصلی ما لکوموتیورانان در دو بخش خلاصه میشود، یک بخش مخصوص افرادی که بازنشسته هستند که بعد از بازنشستگی تا ۷۰ درصد از تسهیلاتشان کاهش مییابد و بخش دوم شرایط تبدیل وضعیت نیروهاست.
دیگر وقت خداحافظی فرا رسیده؛ لکوموتیو را ترک میکنم، آقای احمدزاده هم پایین میآید و یک عکس یادگاری میگیریم؛ سپس سوت حرکت قطار به صدا در میآید و قطار قصه ما تبریز را به مقصد تهران ترک میکند.